قسمت آخر فصل اول مردم معمولی سرنوشت شخصیتهاست… یک سرنوشت معمولی!
تیم فوتبال گلکاران جاجرود در راه فینال حذفی است، خسرو که به عنوان مربی خودش را بازنده میدان می داند، قصد دارد قبل از بازی از پریا خواستگاری کند…
تولد پنجاه سالگی بردیا است و هیچ کدام از اطرافیان او تولدش را به یاد ندارند. بردیا که از این ماجرا و مواجه شدن با تنهایی عمیق در آستانه نیم قرن زندگی عصبانی است، با یک تصمیم عجیب و غریب همه را انگشت به دهان گذاشته و…
بردیا متوجه میشود یک مرکز زیبایی نزدیک مجموعه او افتتاح شده و خانم‌های خانواده بردیا جهت انجام امور زیبایی به آنجا مراجعه میکنند. بردیا و ایرج برای رقابت، تصمیم به تبلیغات میگیرند و…
خسرو، پریا را به خانواده‌اش معرفی کرده و رومینا سعی میکند بین پریا و خانواده خسرو مشکلاتی درست کند اما…
باربارا متوجه میشود که ایرینا دختر بردیا است و مالک تعداد زیادی هتل میباشد که به ارث برده و…
باربارا از طریق یکی از دوستانش کیف وکیل همسر سابق بردیا را سرقت کرده و متوجه مدارکی به زبان اسپانیایی می شود…
بردیا برای رسیدن به ارثیه همسر سابق خود باید دختر ١٩ ساله‌ای که هیچ کس از وجود او خبر ندارد را به خانواده‌اش معرفی کند. اما حضور این دختر سوء تفاهماتی را بوجود آورده و…
بردیا متوجه میشود همسر سابقش ثروت زیادی داشته و شرط استفاده از بخشی از آن، زندگی بردیا را تحت تاثیر قرار میدهد…
آوا معلم کنکور جدید گرفته است و اخى سعى میکند رقیبش را کنار بزند. بردیا نیز با خودش کنار میاید تا بتواند ایرینا را به عنوان دخترش بپذیرد…
ایرینا به بردیا میگوید دختر او و لیلا پاکزاد است و بردیا باور نمیکند. ایرج هم سعى میکند به باربارا بگوید باقى مانده ى پولش را به باد داده است.
خسرو، ایرج و بردیا به اخى کمک می کنند تا آوا را فراموش کند؛ در این میان هرکدام درگیر مشکلات و ناکامی های روابط عاشقانه خودشان می شوند…
لج و لجباری خسرو و رومینا در مسیر هدایت عاشقانهٔ اخی و آوا، این دو را به مرز تنفر از یکدیگر میرساند…
در بازجویی از ایرج پرده از راز قتل پروانه برداشته می شود…
اخی و آوا به هم دل باختند؛ در راه ابراز علاقه شان به یکدیگر، اخی از خسرو و آوا از رومینا کمک می گیرند…
همه اهالی مرکز به گمان همکاری با باربارا در قتل پروانه کلهر بازجویی می شوند؛ در خلال بازجویی رازهای خانوادگی زیادی بر ملا می شود…
این سریال داستان مردی به اسم بردیا برازنده را روایت میکند که صاحب یک مرکز زیبایی است و ثروتی دارد که همچون خساست او بی انتهاست و…
این سریال داستان مردی به اسم بردیا برازنده را روایت میکند که صاحب یک مرکز زیبایی است و ثروتی دارد که همچون خساست او بی انتهاست و…
این سریال داستان مردی به اسم بردیا برازنده را روایت میکند که صاحب یک مرکز زیبایی است و ثروتی دارد که همچون خساست او بی انتهاست و…
این سریال داستان مردی به اسم بردیا برازنده را روایت میکند که صاحب یک مرکز زیبایی است و ثروتی دارد که همچون خساست او بی انتهاست و…
